سوررئالیست در گزارشی برای حسن تفتیان، سریع ترین مرد ایران که حالا در فرانسه تمرین می کند در گزارشی بلند نوشت: اونتانون لغت بهتری برای توصیف وقایع این چند وقت پیدا نمی کند ، وقایعی که شبیه یک افسانه ی پارسی است.

 

او به یاد می آورد : در ماه سپتامبر شروع شد. یک شماره ی ناشناس خارجی با من تماس می گرفت. من جواب نمیدادم چون فکر می کردم یک تله یا مزاحم است. اواخر نوامبر تماس ها بیشتر شد تا بالاخره یک پیامک دریافت کردم. رئیس فدراسیون ایران بود. در دسامبر به insep آمد و می خواست که برای مربی گری تیم ملی به ایران بروم. او از من پرسید : ” چقدر؟” ( می خواهی). من برایش توضیح دادم که کارمند دولت هستم و اینکه فقط مسئله ی پول نیست. من نمی توانم به تهران بروم، او باید با مسئولین فدراسیون صحبت کند و حسن برای یک دوره ی آموزشی به اینجا بیاید.

 

 

منظور از حسن، حسن تفتیان است. ٢٣ ساله، قهرمان ۶٠ متر در داخل سالن آسیا و صاحب رکورد قابل توجه ( ۱۰:۰۴ ثانیه) در مادرید درژوئن گذشته.
یک ماه می شود که او در اینجا تمرین می کند، هفته پیش بعد از دو سری ١۵٠ متر، مبهوت به نظر می رسید، سفید مثل یک پارچه. با خنده می گفت : حالم زیاد خوب نیست. لاکتیک را دوست ندارم.

 

و دقیقا برای همین است که او اینجاست. تنها در اتاقش زبان فرانسه می خواند یا در سالن بزرگ در حال تلاش کردن است. با یک انگلیسی خوب داشتان زندگیش را تعریف می کند.

 

 

فرزند چهارم و آخر یک راننده ماشین سنگین و یک خانه دارد. شرق ایران، هیچ پیوندی با ورزش نداشته تا اینکه یک معلم ورزش استعداد او در سرعت را کشف می کند.

 

تحت نظر معلمش ، احمد رمضان زاده، به سرعت پیشرفت می کند تا اینکه قهرمان جوانان آسیا در ١٠٠ متر در سال ٢٠٠٢ میشود. اما تفتیان اهداف بزرگتری دارد. او در نیمه نهایی بازی های جهانی و المپیک حذف شد. او خواست که کشورش را ترک کند: ” عمر ورزشی کوتاه است، من می خواهم حرفه ایی باشم، مستقل در تمام دنیا، با بازده در بالاترین سطوح، اولین ایرانی زیر ١٠ ثانیه”…

 

سه هفته پیش موبایل گی دوباره زنگ خورد، باز یک شماره ناشناس. اینبار ارغوان رضایی بود. تنیسور ایرانی الاصل ( نفر ١۵ جهانی در سال ٢٠١٠) او به درخواست حسن می خواست نقش مترجم را بازی کند. او می خواست بیشتر از جزئیات برنامه های فصل آگاه شود.

 

” در ایران تعداد زیادی قهرمان اینچنینی وجود ندارد، حسن با من تماس گرفت، او از من شناخت داشت هرچند من او را نمی شناختم. برای من کمک کردن به یک قهرمان ١٠٠ متر در کشوری که قهرمانان المپیکش بیشتر وزنه بردار و کشتی گیر هستند یک افتخار و یک وظیفه است. من تمریناتش را در برسی دیدم و پاریس را به او نشان دادم”

 

برای مربی فرانسوی که در تابستان گذشته توسط شاگردانش ترک شد و فقط به آموزش روی آورد، این یک شروع دوباره است.

 

در حال حاضر او از انتقام حرف نمی زند ولی به لبخند می گوید : مربی گری حسن لذت بخش است، من متوجه می شوم که شاید برای همین کار ساخته شده ام…