شاد بودن هنر و شادکردن هنری بزرگتر است
یکی از نقش های مهم نهاد های فرهنگی هنری، نشان دادن مشکلات جامعه و راه حل غلبه بر دشواری ها است نه صرفا ایجاد شادی های گذرا . به گزارش روابط عمومی حوزه هنری مازندران، سینا دلشادی رییس این نهاد در یادداشتی پیرامون نشاط آفرینی در جامعه چنین نوشت: در یکی از جلسات موثر و […]
یکی از نقش های مهم نهاد های فرهنگی هنری، نشان دادن مشکلات جامعه و راه حل غلبه بر دشواری ها است نه صرفا ایجاد شادی های گذرا .
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری مازندران، سینا دلشادی رییس این نهاد در یادداشتی پیرامون نشاط آفرینی در جامعه چنین نوشت: در یکی از جلسات موثر و تصمیم ساز با موضوع « نشاط آفرینی در جامعه » حضور یافته بودم. نمایندگان و کارشناسان دستگاه های مختلف دیدگاه ها و نظرات خود را ارائه میدادند و کار بدانجا رسید که یکی از اعضای جلسه گفت: اگر کنسرت های بیشتری برگزار کنیم جامعه با نشاط تری خواهیم داشت! در همان جلسه به آن کارشناس، اشتباه تحلیلی اش را گوشزد کردم و البته تاسف این سطح اندیشی در وجودم باقی ماند تا اینکه بر آن شدم که هر چند مختصر و به فراخور موقعیت و به اقتضای مدیریتم در حوزه هنری و برای انتشار و بهره برداری از فضای مجازی یاداشتی را تنظیم کنم که پیش روی شماست.
اسلام، مومنان زیرک و باهوش را افرادی می داند که حتی در صورت اندوهناک بودن نیز با گشاده رویی و چهرهای متبسم با دیگران برخورد کرده و از این راه، انرژی مثبت و شادی آفرینی را به جامعه تزریق کنند(اصولکافی جلد۲)
شاد بودن، هنر و شادکردن هنری بزرگتر است و به قول ظریفی: شادمانی همه جا پشت در است، در گشودن هنر است. کسانی که شادند و توانایی شاد کردن دیگران را دارند از لطف، محبت و موهبتی الهی برخوردارند.
گر چه اولین نگاه و سطحی ترین برداشت درباره نشاط این است که آن را به شادی(شاد بودن) تقلیل دهیم اما با اغماض از این موضوع و مترادف فرض کردن هر دوی آنها و اینکه شادی را یکی از عوامل مهم ایجاد نشاط در جامعه بدانیم باید به عوامل شاد بودن توجه داشت.
شاد بودن یک عکس العمل روانی و محصول رضایت از زندگی است. بنابراین باید اقداماتی انجام داد و زیرساخت هایی فراهم کرد که مولفه های رضایت از زندگی ارتقاء پیدا کند. مسائلی مانند: اشتغال، سلامت، امنیت و ایمنی و ازدواج از جمله مسائلی هستند که وضعیت آنها در جامعه با تحقق و استقرار نشاط( و شادی واقعی) در جامعه نسبت مستقیم دارد. فرض کنید بدون توجه و حلمسائل و مشکلات اصلی و اساسی جوانان و جامعه برای ایشان لطیفه ای بگوییم یا میان پرده ای اجرا کنیم یا قطعه ای بنوازیم و بخوانیم تا ایشان بخندند یا فارغ از ماجرای خود شوند. آیا این لبخند یا قهقهه یا فراغت چیزی بجز یک مخدر و مسکن لحظه ای است؟
گر چه دستگاه های فرهنگی و هنری وظیه دارند که با خلق و تولید آثار و برگزاری مراسمی که باعث سرگرمی، شادی و لبخند میشوند، لحضاتی مخاطب را از مشکلات و گرفتاری ها جدا کنند و به تبع، انرژی ای برای مقابله با مشکلات فرارو ایجاد نمایند. اما این یک انتظار حداقلی است و جایگاه حقیقی هنر بسیار بالاتر و فراتر از این است. به بیانی دیگر کارکردهای تفریحی و تفننی فرع بر کارکردهای اصیل فرهنگی و اجتماعی است.
انتظار از دستگاه ها و نهاد های فرهنگی، نشان دادن گره های کور و مشکلات و راه های گشودن گره ها و غلبه بر مشکلات است. از طرفی ترویج ارزش های والای انسانی که متعالی ترینش در دین مبین اسلام است منجر به نشاط و سرور واقعی میشود چراکه جامعه ای بر اساس خصائل انسانی و فضائل اخلاقی شکل میگیرد که خود زمینه ساز حل بسیاری از معضلات و مشکلات است که ریشه های فرهنگی (و اخلاقی) دارد. همچنین ایفاینقش مثبت و موثر دستگاه های فرهنگ ساز و نهاد های هنری، تعاملات انسانی و ارتباطات را افزایش و گسترش میدهد و مخاطب هنر با احساس همبستگی و همذات پنداری در جهت یک آرمان اخلاقی و ارزشی جهت داده می شود و حرکت میکند و این یکی از وجوه کارکردهای اجتماعی هنر است که در ایجاد همبستگی و تحقق انسجام اجتماعی نقش بی بدیل و بسزایی دارد. همین موارد اخیر که ذکر شد باعث امیدآفرینی و در نتیجه نشاط واقعی در جامعه میشود. به همین اختصار بسنده میکنم و امید آن دارم که دستگاه ها و نهاد هایی که به هر شکل (مستقیم و غیرمستقیم) در فرهنگ سازی جامعه نقش ایفا می کنند، نقش خود را باز شناخته و با نگاه و رویکردی آگاهانه و عالمانه اقدام و عمل نمایند.