سانسور در رسانه ی ملی آیا در تضاد با آزادی بیان و اندیشه نیست؟!
آیا همایون غنی زاده علیه نظام و حکومت اسلامی حرف گزافی زده بود که باید به این صورت مورد سانسور قرار می گرفت؟
او در اقدامی غافلگیرانه یک مهاجر افغان را به روی سِن فرستاد تا از حقوق مهاجران افغان دفاع کند. نمونه ی این کار را در مراسم اسکار سال ها پیش دیدیم. سال ۱۹۷۳ مارلون براندو از سوی چهل و پنجمین مراسم اسکار برای فیلم «پدرخوانده» برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. به جای خودش ماریا لوییس کروز را روی سن فرستاد. این زن فعال حقوق سرخ پوستان بود.

صحبت های همایون غنی زاده در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر زمان دریافت سیمرغ دوم : “خیلی خوشحالم که امشب در جمع شما هستم. آقای نصیریان عزیز گفته اند که بعد از چهل سال جایزه شان را گرفتند. به من در یک شب ۲ سیمرغ دادند. سیمرغ اول را نگرفتم چون جایزه اش را دوست نداشتم. معادلات جشنواره را هم‌ پذیرفتم ولی سیمرغ نگاه نو رو دوست نداشتم چون در پایان دیدم فیلم من موفق نشده نگاه نویی به جشنواره تزریق کند اما این جایزه را دوست دارم و می گیرم.”

آیا رواست در چهل سالگی انقلاب اسلامی با دستاوردها و ثمره های انقلابمان که شکوفا شده اند اینگونه برخود کنیم؟
در تمامی جهان فیلم های با مضامین رشوه خواری پلیس، فساد در سیستم حکومتی و نظامی ساخته می شود حال گونه است که در ایران که مدعی حقوق بشر و آزادی بیان نیز هستیم بخشی از فیلم “متری شیش و نیم” به کارگردانی سعید روستایی سانسور می شود تا در مقابل وزیر بایستد و بگوید: “من پشت دستمو داغ می کنم از این به بعد پلیس از جلوی دوربینم نه از پشتش رد بشه”.

در هر حال جشنواره سی و هفتم نیز به پایان کار خود رسید و عده ای با سیمرغ به خانه هایشان رفتند و برخی هم با دست های خالی و خستگی بر تن مانده با سیمرغ خداحافظی کردند.

به قلم مسیح مسلمی پاشا