امروزه اغلب افراد از عنصری به نام پارتی‌بازی در بازار، شرکت‌ها، سازمان‌ها و بالأخص ادارات و ارگان‌های دولتی گله‌مندند و معتقدند این روش که تقریباً در ۱۰۰% مواقع راهگشای بسیار قدرتمندی برای افراد خاص است موجب نابرابری و بی‌عدالتی می‌شود. پارتی‌بازی درواقع، استفاده از افراد بانفوذ در سازمان مورد نظر است و در مقابل مجبور به پرداخت پول، سمت و یا رساندن منفعتی شخصی به همان فرد بانفوذی هستید که انجام کارتان و رسیدن به هدفتان به او بستگی دارد. این یک نوع ارتباط است که در انظار عمومی نامناسب و غیراخلاقی محسوب می‌شود اما بسیار شایع است و در بسیاری از مواقع، مورد استفاده تعداد زیادی از افراد قرار می‌گیرد بالأخص در ادارات، سازمان‌ها و اماکن دولتی.

نوع دیگری از ارتباط نیز وجود دارد که به شبکه‌سازی معروف است و مدرسین و اساتید آن را به‌صورت علم و مهارت کارگاهی درآورده‌اند و حتی کلاس، کارگاه و سمینارهایی را نیز در این رابطه تدوین کرده‌اند که در آن‌ها به علاقه‌مندان به این مهارت روش‌های ارتباط صحیح را می‌آموزند. مهارت شبکه‌سازی و پارتی‌بازی مثل دو لبه یک شمشیر هستند. درحالی‌که بسیار شبیه هم‌اند باهم فرق دارند و نکات بسیار ریزی وجود دارد که آن‌ها را از هم تشخیص دهید.

در شبکه‌سازی ارتباطی میان دو طرف شکل می‌گیرد که دارای منافع دوطرفه و مثبت است. بگذارید کمی بیشتر شرح دهیم.

فرض کنید شما جوانی پرتلاش و صاحب مهارت هستید اما برای وارد شدن به عرصه صنعت موردنظرتان نیاز به حمایت یک فرد باتجربه و درعین‌حال سرشناس دارید. میان افرادی که می‌توانند به‌عنوان حامی و کمک‌کننده برای شما قرار بگیرند جست‌وجو می‌کنید و از میان آن‌ها یکی را انتخاب می‌کنید. دقت کنید که تا اینجای کار، نه شما آن فرد سرشناس را می‌شناسید و نه او شما را می‌شناسد و هیچ فرد دیگری هم برای اتصال این رابطه وجود ندارد. بنابراین اکنون هدف شما تعریف‌شده و مشخص است. اینکه شما می‌خواهید با آن فرد سرشناس ارتباط برقرار کنید تا از حمایت او در جهت پیشبرد اهدافتان کمک بگیرید و در مقابل منافع او را نیز تأمین کنید. نکته‌ای درباره تأمین منافع وجود دارد و آن این است که در شبکه‌سازی تأمین منافع دو طرف به شکلی صورت می‌پذیرد که علاوه بر اینکه دو طرف سود می‌گیرند بسیاری از افراد دیگر، مردم و حتی جامعه نیز در این ارتباطات منتفع خواهند شد زیرا این نوع همکاری‌ها غالباً در راستای اهدافی شکل می‌گیرد که خیر عمومی در آن است و یا افرادی سالم و اندیشمند در دو طرف رابطه قرار خواهند گرفت.

پس از روشن شدن هدف، نوبت به شناخت مخاطب می‌رسد. در این مرحله با استفاده ابزارهای شناخت مخاطب به بررسی دقیق و یافتن نشانه‌هایی بپردازید که بتواند موجب اتصال شما و طرف مقابل شود. این ابزارها می‌تواند کانال‌ها و شبکه‌هایی باشد که مخاطب در آن فعالیت دارد و روزمرگی‌هایش را در آن سپری می‌کند. برای مثال سایت، شبکه‌های اجتماعی، شماره تلفن همراه و یا دفتر کار، ایمیل، آدرس محل کار و مواردی مشابه.

شما می‌توانید با تحلیل و بررسی این منابع اطلاعاتی به علاقه‌مندی‌ها، ویژگی‌ها و حساسیت‌های مخاطب دست‌یابید و پس‌ازآن با استفاده از بهترین راهکار جهت ارتباط با وی اقدام نمایید.

مرحله بعدی بررسی دقیق ویژگی‌ها، مهارت‌ها و خصایص خودتان است. یعنی دقیقاً باید چیزی را در خود بیابید که با علاقه‌مندی‌های شخصیت موردنظرتان تطبیق داشته باشد طوری که بتواند در یک راستا قرار بگیرد و در صورت برقراری ارتباط برای او جلب‌توجه کند.

سعی کنید ویژگی‌ای را در خود انتخاب کنید که برای شخصیت موردنظرتان جلب‌توجه کند برای این کار باید به آخرین پست‌ها و علاقه‌مندی‌های منتشرشده از طرف ایشان توجه کنید و یا به کارهای نیمه‌تمام و پروژه‌های رهاشده او تمرکز کنید و سعی کنید کمکی برای انجام کارهای نیمه‌تمامش باشید.

یادتان باشد در این نوع ارتباطات باید کاملاً صادق و شفاف باشید و از منفعت‌طلبی و سودجویی دوری‌کنید.

نکاتی که تا الآن مطرح شد راهکارهای اولیه و اساسی در برقراری ارتباط با اشخاص سرشناس است اما به‌جرئت می‌گویم که مهم‌ترین آن‌هاست. در مقاله های بعدی آموزش این مبحث را ادامه خواهیم داد.

به قلم سارا احسانى