افراد مشهور و ستاره را سلبریتی می‌گویند. در دنیای مدرن سلبریتی‌ها به عنوان الگوی قشر عظیمی از جوانان مطرح می‌شوند و نظرات آنها حتی در حوزه‌هایی که تخصصی نسبت به آن ندارد، فصل الخطاب قرار می‌گیرد. در سال‌های اخیر رشد چشم‌گیر سلبریتی‌های هنری و ورزشی در کشور نیز پیرو همان جریان جهانی صورت گرفته و با راه یافتن در میان عموم مردم موضوع بسیاری از محافل را به خود اختصاص داده‌اند.

توسعه و گسترش شبکه‌های مجازی چون اینستاگرام و تلگرام پای سلبریتی‌ها را هم به دنیای مجازی گشود و زندگی آنها را که پیش از آن تنها از طریق مجلات و مصاحبه با روزنامه‌ها شناخته می‌شد، عمومی‌تر ساخت. عکس‌های حرفه‌ای و یهویی از مناسبت‌های کاملا خصوصی همچون نشستن پای سفره عقد، به دنیا آمدن فرزند و عاشقانه‌های خانوادگی به خلوت خانه‌های راه یافته و مردم گاه از روی حسرت و گاه با زبان تحسین به داشتن چنین زندگی عاشقانه‌ای غبطه خورده‌اند. برخی مواقع هم که مجالی دست می‌دهد از طریق خواندن غزل‌های عاشقانه و یا بوسیدن همسر در برابر چشمان میلیون‌ها نفر ببیننده برنامه تلویزیونی نمودی دیگر از زندگی خصوصی خود را به نمایش می گذارند.

برخی از چهره‌ها همچون هنرمندان البته از این فرصت پیش آمده برای تبلیغ جناح‌های سیاسی و رسیدن به مطامع خود نیز بهره‌برده‌ و افاضات متعددی در  سیاسی‌ترین امور کشورداری داشته‌اند. به نظر می‌رسد تا اینجای کار تنها مشکل، الگو سازی از سلبریتی‌ها توسط نوجوانان و جوانان باشد؛ کسانی که در سن رشد به دنبال الگو می‌گردند تا آینده‌ای مشابه آنها برای خود بسازند و در آن مسیر پیش روند.

ویترین زیبای زندگی سلبریتی‌ها البته تا زمانی عمومی و همه‌گانی است که به دور از حاشیه و ناراحتی باشد. هنگامی که مشکلات خانوادگی همچون هر زوجی به زندگی این ستاره‌ها راه می‌یابد، پدیده‌ای ناشناخته به نام “حریم خصوصی” مطرح می‌گردد. موضوعی که پیش از این هرگز محلی از اعراب نداشته و سلبریتی عزیز موقع سرخوشی‌های خود به فکر چنین روزی نبوده است. در اینجا دوگانگی رفتار بین زندگی عمومی و خصوصی سردر گرمی برای سلبریتی و فالورهایش به دنبال خواهد داشت.

در روزهای اخیر نیز خبر کشف حجاب یکی از همین سلبریتی‌ها طی یک سفر خارجی باز در فضای مجازی جنجالی جدید به راه انداخته و احساسات عموم مردم را برانگیخته است. کسی که مدعی اخلاق و دین‌داری بوده با رفتاری کاملا متضاد حجاب از سر برداشته و دوگانگی شعار و عمل را به نمایش گذاشته است. ورای اینکه بارها مشابه چنین مواردی توسط هنرمندان، فوتبالیست‌ها و مجریان تلویزیونی انجام شده است جای تامل اینجاست که چگونه چنین افرادی که ثبات شخصیتی ندارند قابلیت الگوسازی برای نوجوان و جوان این کشور را پیدا می‌کنند؟

اساسا اینکه حق سَرک کشیدن به زندگی سلبریتی‌ها را داریم یا نه جای بحث نیست زیرا اگر علاقه‌مند نیز نباشیم به فراخور عملکرد ایشان در معرض ریز و درشت زندگی‌هایشان خواهیم بود، اما مسئله‌ی اصلی این است که اساسا چرا باید فرهنگ جامعه در سمت و سویی پیش رود که افراد خاص در حرفه‌هایی محدود برای دیگران تعیین تکلیف کنند؟ و فرهنگ جامعه را با دانسته‌های ناقص خود پیش برند.