به نقل از وبلاگ دغدغه /

نگاه به زندگی از دریچه نگاه هر انسانی در دنیا متفاوت است و افرادی هستند که با نگاه کم به وسعت جمعیت زیادی از انسان ها زندگی می بخشند و افرادی هم هستند که با نگاهی عمیق به زندگی، آسایشی به طول تاریخ برای بشریت رقم می زنند.

اما هستند انسان هایی هم که نگاهشان به خارج از وجود خودشان راه نمی یابد و تنها در پیچ و خم محدود جسم خود قدم می زنند.

جای بسی تاسف است که انسان از ظرفیتی که دارد و می تواند برای کل جهان موثر باشد ، استفاده نکند و این استعدادها را بدون استفاده متروک نماید.

نمونه ای از نگاه انسان ها به دنیا و دیگر انسان ها کمک کردن به دیگران اعم از کمک ها مادی ، معنوی ، احساسی و علمی است که بسیاری از عرفا ، فرهنگ دوستان ، خیران و دانشمندان در طول تاریخ به این امر اهتمام ورزیده اند.

جمعی که نامبرده شدند بنا به دلایلی که شاید از ریشه های شخصی ، خانوادگی و اجتماعی نشات گرفته باشد ، توانسته اند ظرفیت وجود خود را ابراز و با ایجاد انقلابی در روح و ذهن خود توان درک عظمت انسان را داشته باشند.

اما دریغ که درصد بالایی از جمعیت جهان از صعود به اعماق قلب و اندیشه خود محروم هستند و بسیاری از جوامع نیز هیچ تلاشی برای گشایش باب ورود این افراد نمی کنند.

با اینکه در تمام محافل روشنفکری ، فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی ، علمی و اجرایی همه افراد بر محوریت نقش انسان تاکید دارند ولی همچنان کسی برای کمک به انسان ها جهت رسیدن به عمق دل و ذهن کمکی نمی کند.

در تمام دنیا افرادی که ادعای حقوق بشر دارند و خود را به نوعی سردمدار دفاع از حقوق انسان ها می دانند ، شاید صدای بمبی را نشنیده اند که خانه خودشان را خراب کرده و پدر و مادرش را کشته است.

این افراد به جرات می تواند گفت همگی در ناز و نعمت و امکانات بزرگ شده اند و به واسطه موقعیت های اجتماعی خود را لایق دفاع از حقوق انسان ها پنداشته اند.

وقتی انسانی یک لحظه خود را در شرایط زجرآور و غم آلودی تصور کند به نظر می رسد اجازه کشته شدن به کودک سه ساله را ندهد.

البته این موضوع در شرایط جهانی صدق می کند و ظلم هایی که کشورهای ظالم  بر سر انسان های مظلوم می آورند نمونه این ادعا است.

ولی در وسعت محدودتر نیز انسان ها به فکر قلع و قمع دیگر انسان ها هستند و باز هم درصد بالایی از افراد فقط محدوده خویش را می بینند و صدای شکستن قلب  پدر و مادری را نمی شنوند که به دلیل فقر مالی از فرزندان دختر خود در دادن جهیزیه شرمنده می شوند.

دلایل بسیاری باعث شده فرهنگ نوع دوستی از حیطه عمل در میان بسیاری از افراد خارج شده و در حد حرف و سخن باقی بماند.

به عنوان مثال در بین ما دیده می شود که یکی از نزدیکان ما بشدت نیاز مالی داشته باشد ولی اطرافیان ثروتمندش ریالی به وی کمک نکنند ، اما اگر همین فرد ثروتمند فیلمی با محتوای فقر مشاهده کند ، اشک از چشمانش سرازیر می شود.

واقعا دلیل سطحی نگری ما نسبت به این مقوله چه می تواند باشد ؟ چرا ما انسان ها فکر می کنیم بیشتر مواهب دنیا باید نصیب خودمان و فرزندانمان باشد؟

وقتی در کودکی به فرزندان خود سهیم بودن تمام انسان ها در زندگی و مواهب دنیا را آموزش دهیم کمتر انسانی خواهد بود که برای کاستن از لذت زندگی دیگران گام بردارد.

بسیاری از ما انسان ها  اندوختن مال و ثروت را با این هدف دنبال می کنیم که در آینده فرزندان مان با مشکل کمتری نسبت به سایرین مواجه باشند ، ولی آیا به این موضوع نیز فکر می کنیم که دیگران به واسطه برداشت بیش از سهم ما از مواهب دنیوی هم اکنون از زندگی کردن عاجز باشند؟

برخی از انسان ها به اینکه نکته رسیده اند که لذت زندگی برای همه لازم است ، نه برای یک نفر یا گروهی اندک ، ولی افرادی نیز هستند که به حدی در خود غرق شده اند که غرق شدن دیگران در بدبختی را نمی بینند.

قانع بودن به حق خود ، پرهیز از خودخواهی ، تقویت روح و احساس ، الویت بخشی به محبت در ارتباطات انسانی می تواند سرآغاز توجه به انسان بوده و زندگی را برای همه افراد لذت بخش تر سازد.

حال من، در شهر احسـاسم گم است

حال من، عشق تمام مردم است

زنـدگــی یــعنـی همیـــــــن پــروازهــا

صبـــح‌هـا، لبـخند‌هـا، آوازهـــا

 

*مینا میرقاسمی کلخوران